خلاصه داستان: پانصد سال پیش، هوی بو در یک بازی با ورق تقلب کرد، بنابراین با نور رعد به یک روح تبدیل شد. در تمام این مدت، او در قلعه تنها زندگی کرده است، بدون اینکه کسی را بترساند.حالا که پادشاه جولیوس برای عروسی خود به این قصر نقل مکان می کند، هوی بو می داند که باید از تمام ترفندهای خود....